داستان آبیدیک

off center

ɔf senəɹ


فارسی

1 عمومی:: خارج‌ از مركز

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): off center not exactly in the center or middle. • The arrow hit the target a little off center. • The picture hanging over the chair is a little off center.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code